نادر شاه افشار یک پادشاه ایرانی بود که در سال های حکومت خود، سلسله افشاریه را تاسیس کرد. نادر شاه افشار نقشه جغرافیایی کشورمان ایران را به شدت گسترش داده بود. وی حاکم ایران در قرن 18 بود که باعث نزول سلسله صفوی شد.
در این مقاله درباره زندگینامه این پادشاه بزرگ ایرانی، با هم مطالعه می کنیم و بیشتر با نادرشاه افشار که خصوصیات خاصی نسبت به شاهان قبل خود داشت، آشنا خواهیم شد.
نادر شاه، حاکم ایران در سال های 1115-1126 بود. او از تاریکی ها بیرون آمد و امپراطوری را کنترل کرد که مدت کوتاهی در سراسر ایران، شمال هند و بخش هایی از آسیای مرکزی گسترده بود. نادر شاه به عنوان فرمانده نظامی ماهر شهرت یافت و در نبرد با مخالفان متعدد از جمله عثمانی و مغول موفق شد. در طول مبارزات انتخاباتی نادرشاه در هند و چندین سال پس از جانشینی آخرین فرمانروای صفوی بر تخت پادشاهی ایران، حذف بسیاری از خانواده صفوی عملاً به هرگونه امکان واقعی برای بازسازی صفوی پایان داد.
دهه فرمانروایی آشفته خود نادرخان با درگیری، هرج و مرج و حکومت ظالمانه مشخص شد. نیروهای نادرشاه او را در سال 1126 ترور کردند، پس از اینکه او به عنوان یک ظالم و دمدمی مزاج شناخته شد. امپراتوری وی به سرعت فروپاشید و در نتیجه تجزیه ایران به چندین حوزه جداگانه تا ظهور قاجارها چند دهه بعد ادامه یافت.
نادر شاه در آبان سال 1067 در یک خانواده چوپان فروتن متولد شد، سپس در اردوگاه زمستانی خود در دره گز در کوه های شمال مشهد، متعلق به گروهی از شاخه قیرقلو ترکمن های آفیر بود. از آغاز قرن شانزدهم، صفویان گروه هایی از آفیرها را در شمال خراسان مستقر کرده بودند تا از مشهد در برابر هجوم ازبک ها دفاع کنند.
اولین رویداد سیاسی بین المللی مهم که مستقیماً بر زندگی نادر شاه تأثیر گذاشت، حمله افغانستان به ایران در تابستان 1098 بود که منجر به تصرف اصفهان و برکناری شاه سلطان حسین، آخرین پادشاه صفوی، در پاییز 1101 شد. در اصفهان، مدعیان صفوی در سراسر ایران ظهور کردند. یکی شهامص پسر سولان حسین، بود که به قزوین گریخت و در آنجا شاه دوم اعلام شد. او در دهه 1099 یک جنبش مقاومت علیه افغان ها را رهبری کرد.
روس ها و عثمانی ها فتح افغانستان را فرصتی برای خود برای به دست آوردن قلمرو در ایران می دانستند، بنابراین در سال 1102 هجوم آوردند و برخی از سرزمین ها را اشغال کردند. در همین زمان، نادر شاه کار خود را در ابیورد، شهری تحت کنترل آفیر در شمال مشهد آغاز کرد. او آنقدر خود را برای حاکم محلی باباعلی بیگ مفید ساخت که نادرخان با دو دختر او ازدواج کرد. به دلیل رقابت های قبیله ای داخلی، نادر شاه نتوانست جانشین باباعلی شود، بنابراین او با فرماندهان مختلف نظامی تازه کار در شمال شرقی ایران که در پی حمله افغانستان ظهور کرده بودند، برای قدرت رقابت کرد.
در اواسط دهه 1099، نادر شاه نقش مهمی در شکست ملک محمود سیستانی، یکی از سرداران اصلی آن منطقه داشت که خود را به عنوان پیوند سلسله صفاریان سده های 9 تا 10 معرفی کرده بود. نادرشاه مدتی متحد او بود اما خیلی زود به مخالفت با او برخاست.
نقش او در سرکوب این غاصب، او را مورد توجه تهماسب قرار داد. تهماسب او را به عنوان فرمانده اصلی نظامی خود برای جایگزینی فاطع علی خان قاجار (متوفی 1105) انتخاب کرد، که فرزندان وی (بنیانگذاران سلسله قاجار) نادرخان را مسئول قتل جد خود می دانستند.
با این ارتقاء، نادرشاه عنوان تهماسب قلی (خادم تهماسب) را به خود گرفت. با هدایت ارتش های تهماسب (حمصب نیز به او گفته می شد) به پیروزی های متعدد، اعتبار او پیوسته افزایش یافت. او ابتدا در اردیبهشت 1108 افغان های عبدولی (که بعدها به نام دورنی شناخته می شد ) را در نزدیکی هرات شکست داد، سپس در 7 مهر 1108 در مهماندوست بر افغان های شیلزی به رهبری اعراب پیروز شد.
در آذر 1108 در اصفهان (تحت کنترل نادر در امور) تاسیس شد و پایان واقعی حکومت افغانستان بر ایران را نشان می دهد. در پی شکست اعراب، بسیاری از سربازان افغان به ارتش نادر شاه افشار پیوستند و در بسیاری از نبردهای بعدی مفید واقع شدند.
سه ماه قبل از پیروزی مهماندوست، وی نامه هایی را به سلطان عثمانی احمد سوم ( 1082-1109) ارسال کرده بود تا از او درخواست کمک کند، زیرا که حمسم “جانشین قانونی پدر محترمش (سولان حسین) شد” نادرشاه بدون دریافت هیچ پاسخی، به محض شکست اعراب و تصرف مجدد اصفهان به عثمانی حمله کرد.
نادر شاه افشار در بهار و تابستان 1109 کارزار موفقیت آمیزی را انجام داد و مناطق زیادی را که عثمانی ها در دهه قبل به تصرف خود درآورده بودند باز پس گرفت. اما، درست زمانی که شتاب حمله او در حال افزایش بود، خبری از مشهد آمد که افغان های عبدولی برادر نادر، ابراهیم را در آنجا مورد حمله قرار داده و او را در داخل دیوارهای شهر محکم کرده اند. نادرشاه برای تسکین او شتافت. (این حواس پرتی در زمان مناسب عثمانی ها رخ داد، زیرا در استانبول شورش کرده بودند.
نادر خان چهارده ماه را صرف تسلیم نیروهای عبدولی به رهبری الله یور خان کرد. وی برای گرامیداشت پیروزی خود بر آن ها، وقفی (پایه تقوایی) در حرم امام علی الرئه (متوفی حدود 197) اهدا کرد . مهر شخصی نادر شاه افشار، که در سند وقف خرداد 1111 حفظ شده بود، وفاداری غیرقابل توجه شیعیان را در آن زمان نشان می داد. تهماسب غیبت نادرشاه در خراسان را به عنوان شانس خود برای حمله به عثمانی در نظر گرفت و یک کار فاجعه بار را دنبال کرد (دی 1109 تا دی 1110)، که در آن عثمانی ها در واقع بخش اعظم سرزمینی را که اخیراً به نادر شاه از دست داده بود، دوباره تصرف کردند.
سلطان محمود اول با حهمسب یک توافقنامه صلح مذاکره کرد که به عثمانی ها اجازه می داد این سرزمین ها را حفظ کنند، در حالی که تبریز را باز می داشت تا از خشم نادر شاه افشار جلوگیری کند. سه هفته بعد، روسیه و ایران پیمانی را امضا کردند، که در آن روسیه، در تلاش برای جلب رضایت ایران در برابر عثمانی، موافقت کرد که از بیشتر خاک ایران که در دهه 1098 ضمیمه کرده بود، خارج شود.
هنگامی که وی فهمید که تهماسب قلمرو قابل توجهی را به عثمانی واگذار کرده است به سرعت به اصفهان بازگشت. نادر شاه از پیمان صلح به عنوان بهانه ای برای برداشتن تهماسب از تخت پادشاهی در سال 1110 استفاده کرد و پسر هشت ماهه حماسب را جایگزین وی کرد که نام سلطنتی او را عباس سوم گذاشتند. نادر شاه که اکنون نایب السلطنه است، خصومت ها را علیه عثمانی ها از سر گرفت.
پس از یک دور قاطع از پیروزی ها با گشت و گذارهای کوتاه برای سرکوب قیام ها در فارس و بلوچستان، وی در آذر 1112 با احمد پاشا، فرماندار عثمانی بغداد، پیمان جدیدی امضا کرد. این تلاش برای احیای مفاد عهدنامه 428 / 1018 عثمانی-صفوی قاریر شیرین (شهاب) بود، زیرا خواستار احیای مرزهای مقرر در آن زمان، مبادله اسرا و حمایت عثمانی برای همه ایرانیان بود.
سقوط سلسله صفویه
نادر در سالهای پایانی سلسله صفویه که از سال 1502 بر ایران حکومت میکردند، بزرگ شد. ایران صفوی در دوران اوج خود، تحت نظر شخصیتهایی مانند عباس کبیر، امپراتوری قدرتمندی بود، اما در اوایل قرن هجدهم، این دولت رو به زوال بود. و شاه سلطنت، سلطان حسین، حاکمی ضعیف بود.
زمانی که سلطان حسین تلاش کرد شورش افغان های غلزای را در قندهار سرکوب کند، والی که او فرستاده بود کشته شد. افغان های شورشی تحت رهبری محمود خود به سمت غرب علیه خود شاه حرکت کردند و در سال 1722 در نبرد گلن آباد نیروهای بسیار برتر را شکست دادند و سپس پایتخت، اصفهان را محاصره کردند.
پس از اینکه شاه نتوانست فرار کند تا نیروهای امدادی را در جای دیگری جمع کند، شهر از گرسنگی تسلیم شد و سلطان حسین از سلطنت کنار رفت و قدرت را به محمود سپرد. در خراسان، نادر ابتدا تسلیم ملک محمود والی محلی افغان مشهد شد، اما سپس قیام کرد و ارتش کوچک خود را ایجاد کرد.
پسر سلطان حسین خود را شاه طهماسب دوم معرفی کرده بود، اما حمایت چندانی پیدا نکرد و به طرف ایل قاجار گریخت و آنها پیشنهاد حمایت از او را دادند. در این میان، رقبای امپراتوری ایران، عثمانی ها و روس ها، از هرج و مرج حاکم بر کشور سوء استفاده کردند و سرزمینی را برای خود تصرف کردند.
سیاست های داخلی نادرشاه افشار
نادر شاه سیستم سکه سازی ایران را تغییر داد. او سکه های نقره ای به نام نادری ضرب کرد که معادل روپیه مغول بود. نادرخان سیاست پرداخت سربازان بر اساس تصرف زمین را متوقف کرد. قبایل را نیز مانند اواخر صفویه اسکان داد. نادر شاه ، شهسوان، گروه کوچ نشینی را که در اطراف آذربایجان زندگی می کردند و نام آن به معنای واقعی کلمه به معنی “دوستدار شاه” است به کنفدراسیون قبیله ای تبدیل کرد که از ایران در برابر عثمانی ها و روس های همسایه دفاع می کرد.
علاوه بر این، او تعداد سربازان تحت فرمان خود را افزایش داد و تعداد سربازان تحت کنترل قبیله ای و استانی را کاهش داد. اصلاحات وی ممکن است کشور را تقویت کرده باشد، اما در بهبود اقتصاد رنج دیده ایران کمک چندانی نکرد. او همچنین همیشه سربازان خود را به موقع، بدون توجه به هر چیزی، پرداخت می کرد.
نادر شاه به دلیل بیماری خود و میل او به اخاذی مالیات بیشتر برای پرداخت هزینه های مبارزات نظامی خود بی رحمانه تر شده بود. شورش های جدیدی روی داد و نادرشاه آنها را بی رحمانه درهم شکست و به تقلید از قهرمان تیمور، برج هایی از جمجمه قربانیان خود ساخت. در سال 1126، وی عازم خراسان شد، جایی که قصد داشت شورشیان کرد را مجازات کند.
برخی از افسران و درباریان او نگران بودند که او قصد اعدام آنها را داشته باشد و علیه او نقشه کشیدند، از جمله دو نفر از بستگانش به نام های محمد قلی خان، ناخدا نگهبانان و صلاح خان و ناظر خانواده نادرشاه بود. نادر شاه در تاریخ 30 خرداد 1126، ترور شد. در قوچان در استان خراسانبه او در خواب توسط پانزده توطئه کننده شگفت زده شد و با چاقو کشته شد. نادرخان توانست دو نفر از قاتلان را قبل از مرگ بکشد.
مشروح ترین گزارش در مورد ترور نادرشاه از طرف پور لوئیس بازن، پزشک او در زمان مرگ وی بود که بر شهادت شاهدان عینی چوکی، یکی از صیغه های مورد علاقه نادرشاه متکی بود، آمده است :
حدود پانزده نفر از توطئه گران بی صبر بودند یا فقط مشتاق تشخیص خود بودند و بنابراین زودتر از موعد در محل ملاقات مورد توافق حاضر شدند. آنها وارد محوطه خیمه سلطنتی شدند و با عبور از هرگونه مانع، راه خود را زیر فشار گذاشتند و به اتاق خواب آن پادشاه ستاره دار نفوذ کردند.
سر و صدای آنها هنگام ورود او را بیدار کرد: “چه کسی به آنجا می رود؟” فریاد کشید: ‘شمشیر من کجاست؟ اسلحه مرا بیاور!” این قاتلان با ترس از این حرف ها می ترسیدند و می خواستند فرار کنند، اما مستقیماً به دو رئیس توطئه قتل برخورد کردند که ترس آنها را برطرف کردند و آنها را مجبور کردند دوباره وارد چادر شوند.
نادرشاه هنوز وقت نکرده بود لباس بپوشد. محمد قلی خان ابتدا دوید و با ضربه ای بزرگ شمشیرش او را به زمین زد. دو یا سه نفر دیگر از او پیروی کردند. پادشاه بدبخت، پوشیده از خون خود، تلاش می کرد اما خیلی ضعیف بود.
بلند شد و فریاد زد: “چرا می خواهی مرا بکشی؟ از زندگیم بگذر و هر چه دارم مال تو خواهد بود! ‘ او هنوز در حال التماس بود که صلاح خان با شمشیر در دست دوید و سرش را جدا کرد و به دست یک سرباز منتظر افتاد. این گونه ثروتمندترین پادشاه روی زمین، نادر شاه افشار از بین رفت.
پس از مرگ نادر شاه افشار، برادرزاده اش علی قلی جانشین وی شد که نام خود را عادل شاه (“پادشاه صالح”) گذاشت. احتمالاً عادل شاه در طرح ترور دست داشته است. عادل شاه ظرف یک سال برکنار شد.
در مبارزه بین عادل شاه، برادر خود ابراهیم خان و نوه نادر شاهرخ و تقریبا همه استان فرمانداران اعلام استقلال، ایالات خود تاسیس شده و تمامی امپراطوری نادر شاه به هرج و مرج افتاد . عمان و خانات های ازبکستانی بخارا و خیوا استقلال خود را به دست آوردند، در حالی که امپراتوری عثمانی مناطق از دست رفته در ارمنستان غربی و بین النهرین را پس گرفت.
سخن پایانی
در این مقاله درباره زندگینامه و سیاست های مهم نادر شاه افشار، اطلاعاتی را در اختیار شما عزیزان قرار دادیم. امیدواریم که با این پادشاه بزرگ و ثروتمند ایرانی بیشتر آشنا شده باشید.