امپراتوری صفوی که به عنوان یک سلسله سیاسی در سال 1501 تأسیس شد، دومین امپراتوری بزرگ اسلامی بود که تشکیل شد. این فرقه به عنوان یک فرقه مذهبی به وجود آمد و تنها پس از سال 1501 ویژگیهای نظامی و سیاسی یک امپراتوری را به دست آورد. اختلافات مذهبی باعث خصومت زیادی بین صفویان و رقبای سنی آن شد. امپراتوری صفوی در سال 1501 تشکیل شد و با حمله افغانها در 1722 پایان یافت. این امپراتوری برای همیشه بر ناسیونالیسم ایرانی تأثیر گذاشت.
صفویان (1501-1736)، سلسله ای که در اوایل قرن شانزدهم کنترل ایران را به دست گرفتند، اغلب به عنوان آغاز تاریخ مدرن ایران در نظر گرفته می شود . تثبیت تشیع دوازده امامی به عنوان مذهب حکومتی ایران توسط سلسله صفویه عامل اصلی پیدایش یک آگاهی ملی واحد در میان عناصر مختلف قومی و زبانی کشور بود.
با گسترش تشیع در قرن پانزدهم، تشیع صوفیانه شیعه نیز گسترش یافت و نیروهای آنها افزایش یافت. قدیمی ترین فرقه صوفیانه شیعه در این زمان به خاندان صوفی صفوی، از نوادگان شیخ صفی الدین اردبیلی – رئیس صوفیه صوفیه – منسوب بود که به تدریج در منطقه آذربایجان و اطراف آن قدرت را به دست آوردند. آنها نظام سلطنتی را فراهم کردند تا اینکه همانطور که می دانیم در آغاز قرن شانزدهم به پادشاهی ایران رسیدند.
شیخ صفی الدین اردبیلی
شیخ صفی اردبیلی (1253-1334، اردبیل) جد سلسله صفویه بود که از سال 1501 تا 1736 بر ایران حکومت کردند. وی از عارفان صوفی و مؤسس سلسله عرفان صفوی است. شجیخ صفی الدین، از نوادگان ملک فیروز ، حاکم اقلیم کردستان بود.
او زندگی اولیه خود را در اردبیل سپری کرد، جایی که خانوادهاش احتمالاً به عنوان کمک زمینی از طرف دولت مرکزی وابستگی داشتند. سپس به شیراز رفت و برای اولین بار در آنجا تحت تأثیر تعالیم عرفانی قرار گرفت.
سپس به گیلان (منطقه خزر ایران) سفر کرد و در آنجا بیست و پنج سال را به شاگردی پیشوای روحانی به نام شیخ زاهد گیلانی گذراند که با دخترش ازدواج کرد. پس از اختلاف بر سر جانشین برحق شیخ زاهد، صفی الدین به اردبیل بازگشت و در آنجا سلسله صفویه را تشکیل داد.
در طول تاریخ ایران، ظهور سلسله صفویه نقطه عطف مهمی است. ایران پس از قرن ها تحت سیطره بیگانگان، بار دیگر در حال تبدیل شدن به کشوری قدرتمند و مستقل در شرق اسلامی است. تهاجمات مغول که در قرن سیزدهم آغاز شد، جهان اسلام را به شدت تغییر داد.
تهاجمات نه تنها به پایان امپراتوری عباسیان منجر شد و مرکز جهان اسلام را در هم شکست، بلکه ورود اقوام و سلسله های جدید ترک در بسیاری از دوران اسلام، محورهای قدرت را به دست طوایف ترک منتقل کرد. با این حال، فرمان صفوی در اردبیل به اندازه کافی از هر مرکز سیاسی دور بود که بی طرف ماند و به عرفای ایرانی اجازه داد تا پیروانی قوی برای خود ایجاد کنند.
مذهب امپراتوری صفوی
صفویان با دستاوردهای چشمگیر خود در سال 1501 ایران را به عنوان یک کشور مستقل متحد کردند و تشیع اثنی عشری را به عنوان مذهب رسمی ایران تثبیت کردند و یکی از مهمترین نقاط عطف تاریخ اسلام را رقم زدند. اثنی عشری معتقدند که دوازده امام جانشینان معنوی و سیاسی پیامبر اسلام هستند.
بر اساس این کلام، ائمه دوازده گانه انسان های نمونه ای هستند که نه تنها به عدالت بر جامعه حکومت می کنند، بلکه قادر به حفظ و تفسیر شریعت و معنای باطنی قرآن کریم نیز هستند. گفتار و کردار (سنت) محمد و ائمه اطهار(ع) راهنما و الگوی جامعه است تا از آن پیروی کنند. در نتیجه، حضرت محمد و ائمه معصومین علیهم السلام باید از خطا و گناه پاک باشند، آموزه ای که به عصمت یا عصمت معروف است.
شاه اسماعیل اول (ح. 1501-24)
در زمان اسماعیل اول (ح. 1501-24) بود که صفویان از یک جنبش معنوی به یک سلسله سیاسی به رهبری شاه و نه شیخ تبدیل شدند. این امر با کمک قزلباش ها محقق شد که رهبر خود را تجسم خدا می دانستند و کورکورانه از او اطاعت می کردند و حتی خود را برای شهادت در راه او تقدیم می کردند.
گروه قزلباش از چند گروه شیعه ترک که در قرن پانزدهم در آذربایجان (شمال غربی ایران) زندگی می کردند، تشکیل شد. این گروه ها در سال های اولیه امپراتوری عثمانی توسط ترک های عثمانی تحت ستم قرار گرفتند. در قرن پانزدهم، شیخ حیدر، رهبر معنوی کاریزماتیک از خاندان صفوی، گروه زیادی از شیعیان آذربایجان را به خود جذب کرد. وفادارترین پیروان ترک او که «قزلباش» به معنای «کلاه قرمزی» نامیده میشوند، به جنگجویان ماهر معروف شدند. آنها می توانستند 70000 سوار مسلح را در یک زمان وارد میدان کنند.
برخی مزدور شدند، اما بیشتر آنها از شاهان صفوی که با ترکان سنی عثمانی و سنی ازبک می جنگیدند، حمایت کردند. با مرگ شیخ حیدر در سال 1488 در نبرد، جنگ داخلی در آذربایجان در گرفت. در سال 1501، اسماعیل، پسر حیدر ، سلسله صفویه را تأسیس کرد و بخش اعظم ایران امروزی را فتح کرد. شاه اسماعیل تشیع دوازده امامی (اعتقاد به دوازده امام) را در سراسر ایران گسترش داد، مذهبی که امروزه نیز در ایران حاکم است.
با تصرف آذربایجان، اسماعیل که به سختی 15 سال سن داشت، در سال 1501 با اعلام پادشاهی در تبریز ، ضرب سکه هایی به نام خود و اعلام پایتختی شهر، حکومت سیاسی صفویان را آغاز کرد.
در آگوست 1514، اسماعیل در چالدران توسط رقیب ترک سنی خود، سلطان سلیم اول عثمانی شکست جدی خورد. پس از آن، ادامه مبارزه علیه سنیها – عثمانیها در غرب و ازبکها در شمال شرق – هزینه کردستان ، دیاربکر و صفویان را به همراه داشت. بغداد در حالی که تبریز پیوسته در معرض تهدید بود. ایران در زمان پادشاهی پسر ارشد اسماعیل، شاه طهماسب اول (1524-1576) به شدت ضعیف شد و حملات مداوم و بدون مخالفت ترکمن ها به داخل کشور در زمان جانشینان نالایق او افزایش یافت.
نبرد چالدران
در اوایل قرن شانزدهم، دو امپراتوری برای شرق ترکیه و عراق و سوریه بزرگ به رقابت پرداختند. در یک طرف امپراتوری عثمانی مستقر در غرب ترکیه و قسطنطنیه ( استانبول فعلی ) بود. در طرف دیگر امپراتوری سلسله صفویه به رهبری شاه اسماعیل بود که با سلسله فتوحات در آذربایجان و شمال غربی ایران آغاز شد. نه سال بعد شاه اسماعیل تمام فلات ایران و همچنین بغداد را فتح کرد.
گسترش ناگهانی امپراتوری سلسله صفویه تهدیدی جدی برای عثمانی ها بود و سلطان سلیم اول را به مقابله با صفویان واداشت. سربازان عثمانی قبایل ترک شرق ترکیه را سرکوب کردند و به چالدران رسیدند ، جایی که صفویان و عثمانی ها در 23 اوت 1514 با یکدیگر جنگیدند .
عثمانیان در این نبرد با کمک فن آوری توپخانه پیروز شدند و این پیروزی باعث تقویت حکومت عثمانی در کردستان و عراق شد . صفویان که به شدت بر سواره نظام و استفاده حداقلی از توپخانه متکی بودند، از شکست خود شوکه شدند. اما نکته مهم این بود که نبرد چالدران در شکل گیری خاورمیانه مدرن تاثیر بسزایی داشت. شکست صفویان در چالدران مانع از ایجاد یک امپراتوری وسیع در خاورمیانه شد زیرا آنها نتوانستند شرق ترکیه و عراق را تحت کنترل خود درآورند. این اتفاق منجر به تشکیل مرزهای امروزی ایران، ترکیه و عراق شد.
در سال 1588، عباس اول (بزرگ) تاجگذاری کرد. شاه عباس با درک محدودیت های قدرت نظامی خود، در سال 1590 با شرایط استثنایی با عثمانی ها صلح کرد و حملات ویرانگر خود را علیه ازبک ها هدایت کرد . عباس که با موفقیت کمی روبرو شد، دست به اصلاحات اساسی در ارتش زد. از قدرت قزلباش کاسته شد و استفاده از سلاح گرم گسترش یافت.
شاه جوان با کمک « برادران شرلی » انگلیسی، ارتش ایران را به توپ و تفنگ مجهز کرد و منصب فرماندهی را از افکت قزلباش گرفت .
سه گروه از نیروها تشکیل شد که همگی به شیوه مدرن اولیه آموزش دیده و مسلح شده بودند و از خزانه سلطنتی پول می گرفتند: غلام ها (بردگان)، توفنگ چی ها (تفنگداران)، و توپچی ها (توپخانه). عباس با ارتش جدید خود در سال 1603 ترک ها را شکست داد و آنها را مجبور کرد که تمام سرزمین هایی را که تصرف کرده بودند رها کنند و بغداد را تصرف کردند. او همچنین بازرگانان پرتغالی را که جزیره هرمز در خلیج فارس را در اوایل قرن شانزدهم تصرف کرده بودند، بیرون کرد.
شاه عباس بزرگ ایرانشاه عباس کبیر
سلطنت چشمگیر شاه عباس با موفقیت های نظامی چشمگیر و نظام اداری کارآمد، ایران را به مقام یک قدرت بزرگ رساند. تجارت با غرب و صنعت گسترش یافت، ارتباطات بهبود یافت. او پایتخت را از قزوین به اصفهان منتقل کرد و آن را مرکز دستاوردهای معماری صفویان قرار داد که در مسجد شاه اصفهان ( مسجد امام پس از انقلاب 1357 ایران نامیده شد)، مسجد شیخ لطفالله و سایر بناهای تاریخی از جمله عالی قاپو نمود پیدا کرد.
کاخ چهل ستون و میدان نقش جهان با وجود غیرت شیعیان صفوی، مسیحیان مورد مدارا قرار گرفتند و چندین هیئت و کلیسا در محله جلفای اصفهان ساخته شد .
در سال 1598 عباس بزرگ پایتخت صفویان را از قزوین که خود از تبریز در مرز عثمانی 50 سال قبل تصرف کرده بود به اصفهان منتقل کرد. اصفهان در مرکز ایران قرار داشت و از این رو به اندازه تبریز و قزوین در برابر حمله آسیب پذیر نبود. عباس اصفهان را که قرنها پیش پایتخت سلجوقیان نیز بوده، آراسته کرد. اصفهان در زمان عباس به یکی از بزرگترین شهرهای جهان تبدیل شد.
اقتصاد ایران در زمان عباس اول
در سال 1598 به دستور شاه عباس اصفهان به عنوان پایتخت جدید ایران انتخاب شد. او به منظور متمرکز ساختن پایتخت، دولت سلسله صفویه را به عنوان بخشی از برنامه بزرگتر خود برای خارج کردن کشور از رکودی که به آن دچار شده بود، به اصفهان منتقل کرد.
عباس برای احیای اقتصاد ملی از بازرگانان خارجی دعوت کرد و با چندین کشور اروپایی قراردادهای تجاری منعقد کرد. در کنار پروژههای عظیم ساخت و ساز شهری، دولت او به هنرمندان نیز کمک کرد، تولید فرش و منسوجات را در کارگاههای دولتی تامین مالی کرد و 300 سفالگر چینی و خانوادههایشان را در ایران اسکان داد تا از مد روز سرامیکهای چینی سرمایهگذاری کنند.
سپس ارامنه را دعوت کرد (که به دلیل جنگ عثمانی و صفوی در سالهای 1603-1618 با مشکلاتی مواجه شدند) و آنها را در محله جلفای نو اصفهان اسکان داد. ارمنیها بیشتر تجارت ابریشم بینالمللی ایران را کنترل میکردند، بنابراین پادشاه انحصار صادرات ابریشم را به آنها داد. عباس همچنین ارتش دائمی جدیدی را برای پاسداری از مرزها و جادههای کاروانها و تثبیت مجدد سرزمینهای کشور ایجاد کرد که به تجار کمک کرد تا در سرمایهگذاری در کشور احساس امنیت کنند.
صفویان از سال 1501 تا 1736 فرمانروایی کردند. در اوج خود، بر تمام ایران کنونی، جمهوری آذربایجان، بحرین، ارمنستان، گرجستان شرقی، بخشهایی از قفقاز شمالی، عراق، کویت و افغانستان و همچنین بخشهایی از آن حکومت کردند. ترکیه، سوریه، پاکستان و …
سقوط سلسله صفویه
پس از درگذشت شاه عباس کبیر در سال 1629، جانشینان او حدود یک قرن حکومت کردند، اما، به جز یک دوره زمانی در دوره سلطنت شاه عباس دوم (1642-1666)، دوره افول بود.
در اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم ، امپراتوری سلسله صفویه شروع به فروپاشی کرد. از آنجایی که با امپراتوری عثمانی صلح برقرار شد، دیگر نیازی به نیروهای نظامی قوی نبود. در نتیجه، تکه تکه شدن بیشتر در امپراتوری رخ داد. علاوه بر این، پادشاهان زیر که به قدرت رسیدند، بیش از پیش ناتوان شدند.
در زمان شاه سلیمان که از سال 1667 تا 1694 حکومت کرد، قحطی و بیماری در سراسر کشور شیوع یافت. جانشین او شاه سلطان حسین ( ح. 1694 تا 1722) عامل اصلی پایان امپراتوری سلسله صفویه بود. او یکی از اعضای هیأت مذهبی شیعه، محمدباقر مجلسی را به مناصب عالی منصوب کرد.
مجلسی و برخی از روحانیون شیعه به آرامی کنترل امپراتوری را در دست گرفتند و رژیم را سرنگون کردند. حکومت سلطان حسین نسبتاً مسالمت آمیز بود تا اینکه با شورش عظیمی در افغانستان، در شرقی ترین قسمت پادشاهی خود مواجه شد.
در آن زمان افغان ها به دو قبیله بزرگ تقسیم می شدند: غلزائی ها و ابدالی ها . در سال 1709 افغانهای غیلزی قندهار به رهبری میرویس قیام کردند و با موفقیت از حکومت صفوی جدا شدند. در سال 1722، محمود پسر میرویس و ارتشش به سمت غرب رفتند و پایتخت ایران، اصفهان را هدف گرفتند. از شاه خواسته شد تا برای جمع آوری نیروهای بیشتر به استان های مجاور فرار کند، اما او تصمیم گرفت در پایتختی که اکنون توسط افغان ها محاصره شده بود، بماند.
محاصره اصفهان توسط محمود از مارس تا اکتبر 1722 به طول انجامید. گرسنگی و بیماری سرانجام اصفهان را وادار به تسلیم کرد (تخمین زده می شود که 80000 نفر از ساکنان در طول محاصره جان باختند). در 23 اکتبر، سلطان حسین از سلطنت کناره گیری کرد و تاج را به محمود افغان به عنوان شاه جدید ایران تسلیم کرد. در همان زمان، عثمانی ها و پتر کبیر روسی شروع به تصرف سرزمین های ایران کردند و امپراتوری صفوی در سال 1736 به پایان رسید.
هفت سال پس از سقوط اصفهان به دست افغانهای غلزای قندهار، پسر سلطان حسین، طهماسب دوم اصفهان را پس گرفت و بر تخت سلطنت نشست، اما در سال 1732 توسط ژنرال ارتشش نادر قلی بیگ ( نادرشاه افشار آینده ) خلع شد.
هنر سلسله صفویه
معمولاً در ایران خانواده سلطنتی و افراد طبقات بالای اجتماعی برای دریافت آثار هنری اقدام می کردند و به شکوفایی آن کمک می کردند. شاهان صفوی نیز هنردوست بودند و برخی از آنها مانند شاه طهماسب اول و شاهزاده سام میرزا ، خود هنرمندانی متخصص بودند و هنر را بسیار ارج میگذاشتند. صفویان در بسیاری از موارد، به ویژه از نظر نقاشی، وارث هنر تیموریان بودند.
تصویرسازی نسخه خطی در حمایت سلطنتی برجسته بود. طهماسب که از سنین پایین در نقاشی آموزش دیده بود، از حامیان فعال هنر این کتاب بود. در دوران سلطنت او یکی از جنبه های هنر نقاشی یعنی هنر مینیاتور به کمال رسید و خود پادشاه وقت زیادی را صرف یادگیری آن کرد. بیشتر هنرمندان برجسته آن عصر از دوستان شاه یا درباریان او به شمار می رفتند. شاه طهماسب نیز در تذهیب بسیار ماهر بود .
هنر صفوی
برجسته ترین فرمانروایان صفوی و بزرگترین حامی هنر شاه عباس اول بود. سلطنت او به عنوان دوره اصلاحات نظامی و سیاسی و همچنین شکوفایی فرهنگی شناخته شد. شاه عباس چندان دلبستگی به نقاشی نداشت، در عوض به معماری و شهرسازی توجه زیادی داشت. از نظر مشخصات فنی، هنر نقاشی در دوره سلسله صفویه تغییر کرد. به عنوان مثال، به جای به تصویر کشیدن قهرمانان و اسطوره ها، به تصویر کشیدن جنبه هایی از زندگی مردم عادی توجه زیادی می شد.
فرش های صفوی
اوج طراحی و تولید فرش ایرانی به راستی در زمان امپراتوری صفوی (1502-1739) به دست آمد. این نتیجه هماهنگی منحصربهفرد حمایت سلطنتی، تأثیر طراحان دربار در تمام سطوح تولید هنری، در دسترس بودن گسترده مواد داخلی و وارداتی مانند رنگهای با کیفیت بالا، و مقبولیت بازار، بهویژه در اروپا بود.
اگرچه امروزه تقریباً هیچ نمونه ای از منسوجات ایرانی قرن پانزدهم باقی نمانده است، اما سطح بالای کیفیتی که در اوایل دوره صفوی به دست آمده است را می توان توسط مسافران خارجی که در زمان سلسله صفویه از ایران دیدن کردند تأیید کرد. از سوی دیگر، پیدایش فرش در نقاشیهای ایرانی قرن پانزدهم حاکی از آن است که صنعت قالیبافی توسعهیافته در قرن پیش از به قدرت رسیدن صفویان وجود داشته است.
فرش های باقیمانده صفوی هم نشاندهنده تولید درباری (فرشهایی که طبق استانداردهای دربار تولید میشوند اما لزوماً در دربار استفاده نمیشوند) و هم تولید تجاری را نشان میدهند که اغلب نشاندهنده سلیقه درباری است. فرش ها در کارگاه های کاخ و بافندگی های شهری و روستایی بافته می شد. هیچ نمونه ای از قالی عشایری از سلسله صفویه باقی نمانده است، اما این قالی ها مطمئناً قبل از اینکه منافع درباری و تجاری باعث ایجاد صنعت شهری شود وجود داشته است.
سخن آخر
ما د راین مقاله تلاش کردیم که اطلاعات لازم را درباره سلسله صفویه در اختیار شما عزیزان قرار دهیم. امیدواریم که اطلاعات لازم را به دست آورده باشید.