تقویت مهارت تفکر انتقادی
اگر این مطلب را می خوانید، خوش شانس هستید که در عصر اطلاعات زنده هستید. با هر لحظه که می گذرد، حجم زیادی از داده ها از طریق کانال های اصلی اطلاعات، از جمله رسانه های چاپی، الکترونیکی و همچنین رسانه های اجتماعی عبور می کنند.
هر کس درباره هر اتفاقی که در جهان اطرافش می افتد، از جمله مواردی که کاملاً خارج از محدوده دانش و تجربه آنهاست، حرفی برای گفتن دارد.
به عنوان مثال، اگر یک نظرسنجی تصادفی در خیابان ها درباره وضعیت سیستم مالی جهانی انجام دهید، همه نوع بازخورد را دریافت خواهید کرد. برخی از این دیدگاه ها می توانند منطقی و معقول باشند در حالی که برخی دیگر ممکن است کاملاً عجیب و غریب باشند.
وظیفه شنونده است که اطلاعات متضاد و علایق متقابل را برای رسیدن به حقیقت الک کنید. اما چگونه این کار را انجام می دهید؟ چگونه می توانید بین دنیایی که حقیقت از گربه وحشی مبهم تر است بین درک و واقعیت تمایز قائل شوید؟ پاسخ در تفکر انتقادی نهفته است.
در این مقاله، ما یک راهنمای جامع در مورد اینکه تفکر انتقادی چیست، چرا به آن نیاز دارید و چه کارهایی می توانید برای بهبود مهارت های تفکر انتقادی خود انجام دهید، ارائه می دهیم.
با کاملیما همراه باشید.
تفکر انتقادی چیست؟
تفکر انتقادی به پردازش عمدی و سیستماتیک اطلاعات به منظور دستیابی به بهترین راه حل ممکن برای یک مشکل اشاره دارد. تفکر انتقادی اساساً نقطه مقابل تفکر معمولی است.
از این تعریف، بدیهی است که هنر تفکر انتقادی فراتر از تشخیص اخبار جعلی است. همچنین باید اطلاعات را الک کنید ، نظرات مختلف را تجزیه و تحلیل کنید و به تصمیم یا راه حلی برسید که واقعی، مناسب یا عملی است.

یک متفکر انتقادی به سوالات با “بله” یا “نه” صریح پاسخ نمی دهد. در عوض، آنها با پشتيباني نظرات خود با استدلال ها موثق، درجه اي بالاتر مي روند.
برای تفکر انتقادی، باید قسمتی از اطلاعات را مفهومی، تجزیه و تحلیل، ترکیب و ارزیابی کنید. منابع احتمالی مختلفی برای متفکر منتقد وجود دارد ، از جمله:
-
ارتباطات
-
مشاهده
-
تجربه
-
بازتاب
-
استدلال
در نهایت، فرآیند تفکر انتقادی باید به یک یا چند هدف زیر خدمت کند:
-
عملکرد خود را تعیین کنید
-
باورهای خود را هدایت کنید
-
یک مساله حل کن
-
شرایط را بهتر درک کنید
بخوانید: مهارت های بین فردی که در زندگی و کسب و کار تاثیر زیادی دارند!
فواید تفکر انتقادی
اولین مزیت تفکر انتقادی این است که شما را قادر می سازد تا سوالات واضح و مرتبط بپرسید. به این ترتیب، یک مشکل را می توان در کمترین زمان حل کرد.
متفکران انتقادی همچنین می توانند اطلاعات را از نظر روش و دقیق جمع آوری کنند که به آنها کمک می کند حجم داده ها را بسیار سریعتر غربال کرده و از مهمترین اطلاعات برای تجزیه و تحلیل استفاده کنند.
موارد زیر برخی از مزایای دیگر تفکر انتقادی است:
-
باعث پیشرفت مترقی ذهن شما می شود
-
به شما امکان می دهد تصمیمات سخت بگیرید
-
دستکاری یک متفکر انتقادی دشوار است
-
مهارت های ارتباطی شما را تقویت می کند
-
این کار شما را بیشتر قابل اشتغال می کند
چگونه یک تفکر انتقادی داشته باشیم
اکنون با بررسی مزایای احتمالی تفکر انتقادی، احتمالاً می پرسید که چگونه می توانید در این هنر مهارت و مهارت داشته باشید. موارد زیر برخی از مهمترین نکات تخصصی هستند که ممکن است به شما در تبدیل شدن به یک متفکر منتقد کمک کند.

1. سوالات اساسی بپرسید
به عنوان یک متفکر انتقادی ، شما همیشه باید با بررسی اساسی ترین عناصر یک موقعیت، نظر یا بخشی از اطلاعات شروع کنید و این شما را ملزم می کند که برخی از سوالات بدیهی و اساسی را بپرسید.
به عنوان مثال، اگر منابع مالی شما با وجود اینکه در مخارج شما محافظت می شود، همیشه در وضعیت وخیمی قرار دارد، ممکن است بخواهید سوالاتی مانند این بپرسید:
-
آیا من بیش از توانم زندگی می کنم؟
-
آیا مخارج پنهانی در بودجه ماهانه من وجود دارد؟
-
آیا بالاخره این بهترین شغل برای من است؟
-
این کنوانسیون عبارت است از نوشتن همه سوالات و تجزیه و تحلیل هر یک از آنها به طور جداگانه. سوالات اساسی به شما کمک می کند تا احتمالات را بسیار سریع تر رد کرده و در حین حل مسئله یک روند فکر روشن داشته باشید.
2- هیچ چیز را دست کم نگیرید
هنگام تلاش برای حل یک مشکل، بزرگترین اشتباهی که ممکن است مرتکب شوید این است که همه چیز را با ارزش ارزیابی کنید.
به عنوان یک اندیشمند منتقد، نباید برده پول یا قرارداد باشید، همچنین نباید به راحتی تحت نظر افکار عمومی قرار بگیرید. در عوض، شما باید هر بخشی از اطلاعاتی را که می شنوید و می خوانید ارزیابی کنید، سپس تعیین کنید که آیا اقدامی که قرار است انجام دهید در شرایط خاص بهترین است یا خیر.
فرقی نمی کند که یک ایده از تأیید اکثریت برخوردار باشد یا توسط دانشمندترین، با تجربه ترین و باتجربه ترین گروه در یک سازمان تحریم شود. همیشه این احتمال را در نظر بگیرید که همه این افراد ممکن است اشتباه کنند.
بخوانید: افزایش خلاقیت باعث می شود شما حرفه ای ترین شخص رو زمین باشید!
3. نظرات و مشکلات خود را درباره تفکر انتقادی به اشتراک بگذارید
این یک چیز بی فایده است. هیچ انسانی جزیره ای نیست و هیچ کس انحصار دانش را نیز در اختیار ندارد. نظریه استدلالی از دلیل مشاهده می کند که دلیل خوبی کار می کند که به بحث های عمومی در معرض به عنوان زمانی که به یک نفر محدود مخالف است.
در واقع، بسیاری از پیچیده ترین مشکلات جهان با دور هم جمع شدن مردم حل شد. بنابراین، از به اشتراک گذاشتن دیدگاه ها و مشکلات خود با دیگران نترسید.

4. اعتبار خود را بر اساس تصمیم خود قائل نشوید
همه ما از تغییر می ترسیم، این امری مسلم است. بنابراین هنگام تلاش برای حل یک مشکل، ممکن است از احتمال کشف اطلاعاتی که می تواند شهرت یا باورهای اساسی شما را تهدید کند، هراس داشته باشید. باورهای قدیمی راهی سرسختانه به ما دارند و شکستن آنها حتی در مواجهه با شواهد جدید هرگز ممکن نیست.
اما به عنوان یک متفکر انتقادی، ماموریت اصلی شما این است که به این حقیقت برسید، نه این که خود را تغذیه کنید یا از نام تجاری شخصی خود محافظت کنید. این امر بر اهمیت برخورد با هر موقعیتی با نگرش متعادل و ذهنیت عینی تأکید می کند.
5. دیدگاه خود را أز تفکر انتقادی تنظیم کنید
این نکته با موضوعی که ما به تازگی آن را برجسته کرده ایم ارتباط نزدیکی دارد. همه ما تعصب داریم. ما بر اساس آنچه از گهواره به ما داده شده است، نظرات مختلفی درباره خود و دیگران ایجاد می کنیم و مانند باورها و عادات، شکستن سوگیری ها دشوار است.
به عنوان مثال، به راحتی می توان از یک متقاضی شغل واجد شرایط و مجرب صرفاً به دلیل ناتوانی خود گذشت، حتی زمانی که مشخص است وضعیت آنها هرگز مانعی برای ارائه خدمات آنها نخواهد بود.
کارشناسان معتقدند که تنها با تغییر دیدگاه خود در مورد موقعیت ها، افراد و مشکلات می توانید بر هنر تفکر انتقادی مسلط شوید و برای انجام این کار، باید در خواندن ادبیات درباره نحوه عملکرد سوگیری ها وقت بگذارید.
بخوانید: رویای کودکی خود را دنبال کنید ببینید به کجا می رسید!
6. در تفکر انتقادی ، برعکس فکر کنید
هیچ چیز به اندازه عبارت “وضعیت تخم مرغ” مفهوم تفکر معکوس را نشان نمی دهد. تفکر معکوس راهی برای معرفی ابعاد جدیدتر به یک مشکل است. به جای اینکه به معلول به عنوان علت بنگریم، چرا احتمال معکوس را در نظر نمی گیریم؟
