هلن کلر نامی است که بسیاری از مردم با آن آشنا هستند، اما او که بود؟ کلر در سال 1880 در آلاباما، ایالات متحده آمریکا به دنیا آمد. در سنین جوانی شنوایی و بینایی خود را از دست داد و تا پایان عمر ناشنوا و نابینا شد. کلر نپذیرفت که ناتوانی هایش مانع از او شود و او به یکی از تأثیرگذارترین افراد زمان خود تبدیل شد.
کلر نویسنده، مدرس و فعال سیاسی بود. او برای حقوق کارگران و سوسیالیسم مبارزات انتخاباتی کرد و از فعالان حقوق زنان بود. او به شهرت بین المللی دست یافت و با برخی از چهره های مهم آن زمان آشنا شد و حتی با آن ها دوست شد. کلر در سال 1968 پس از تحمل یک سری سکته مغزی در خواب درگذشت.
بسیاری از ناشنوایان نابینا به این شکل متولد شدند، در حالی که برخی دیگر به دلیل برخی اتفاقات ناگوار بعداً نابینا شدند. هلن کلر در دسته دوم قرار گرفت. او بدون هیچ گونه عارضه سلامتی به دنیا آمد اما زمانی که تنها 19 ماه داشت به شدت بیمار شد.
ما نمیتوانیم مطمئن باشیم که این بیماری چیست، زیرا در آن زمان پزشکی به اندازه امروز پیشرفته نبود، اما احتمالاً مننژیت یا مخملک باعث بیماری او شده است. به یک معنا، هلن بسیار خوش شانس بود، زیرا چنین بیماری هایی در آن زمان اغلب کشنده بودند، به خصوص برای یک فرد جوان.
کسب مدرک حتی برای بسیاری از افراد توانمند یک موفقیت است، بنابراین برای فردی مانند هلن حتی یک چالش بیشتر می شد. با وجود ناتوانی هایش، او موفق شد مدرک لیسانس هنر را از کالج رادکلیف در کمبریج، ماساچوست دریافت کند.
او اولین ناشنوا و نابینا بود که مدرک گرفت. در اولین سال تحصیلی خود در کالج رادکلیف بود که هلن داستان زندگی من را نوشت، کتابی که هنوز هم منتشر می شود. او الهام بخش بسیاری از افراد دارای چنین ناتوانی هایی است که می خواهند تحصیل کنند اما در غیر این صورت ممکن است تمایلی به تلاش نداشته باشند.
3. او می توانست موسیقی را از طریق انگشتانش “بشنود”
مهم نیست که چه کسی هستید، تقریباً مطمئناً سبکی از موسیقی وجود دارد که از گوش دادن به آن لذت می برید. موسیقی از بسیاری جهات می تواند برای ما مفید باشد. زمانی که میخواهیم اوقات خوشی داشته باشیم، میتواند به ما کمک کند و زمانی که میخواهیم استراحت کنیم، سرعت ما را کاهش میدهد. خیلی وقتها میخواهیم به موسیقی گوش کنیم، زیرا به سادگی زیباست.
هلن کلر این فرصت را نداشت که مثل ما به موسیقی گوش کند، اما این مانع از لذت بردن او نشد. او حس لامسه شدیدی داشت و با قرار دادن انگشتانش بر روی میز طنین انداز می توانست ارتعاشات موسیقی را تشخیص دهد.
چشم چپ کلر از صورتش بیرون زده بود و به همین دلیل معمولاً فقط به صورت نیم رخ با چشم بیرون زده از دید دوربین عکاسی مخفی می شد. با این حال، در سال 1904، هر دو چشم خود را برداشتند و با ماکت های شیشه ای جایگزین کردند. نوع چشم های کاذبی که کلر روی آن نصب کرده بود به عنوان پروتزهای چشمی شناخته می شود.
پروتزها از شیشه ساخته شده بودند و در بالای ایمپلنتی قرار می گرفتند که در سوکت قرار داده شده بود. حتی در سال 1909، جزئیات و طرز کار این چشم ها چنان بود که تشخیص دروغ بودن آنها دشوار بود.
5. مارک تواین یک دوست بود
مارک تواین نویسنده مشهور آمریکایی بود که ماجراهای تام سایر و ماجراهای هاکلبری فین را نوشت. بسیاری او را بزرگترین نویسنده تاریخ آمریکا می دانند. تواین همچنین با هلن کلر دوست صمیمی بود.
کلر اولین بار در نوجوانی تواین را ملاقات کرد و متوجه شد که چگونه او با او به عنوان یک آدم عجیب رفتار نمی کند. او میتوانست تشخیص دهد که تواین چه زمانی در اتاق است، زیرا بوی تنباکوی استفاده شده توسط او را میتوانست حس کند. کلر همچنین با دختر تواین که هر دو عقاید سیاسی مشابهی داشتند، دوستی برقرار کرد. تواین همچنین به جمع آوری بودجه برای پرداخت هزینه تحصیل کلر کمک کرد.
6. الکساندر بل یک دوست بود
الکساندر گراهام بل مخترع بریتانیایی-آمریکایی بود که اختراع تلفن به او نسبت داده شده است. چیزی که بسیاری از مردم نمی دانند این است که بل همچنین دوست هلن کلر بود. هنگامی که او تنها 6 سال داشت، والدین کلر او را نزد استادی به نام جولیان چیسولم بردند.
پروفسور چیسولم به کلر پیشنهاد کرد بل را ببیند که خودش همسری ناشنوا داشت و مدارسی برای افراد ناشنوا تأسیس کرد. بل توصیه کرد که کلر در مؤسسه نابینایان پرکینز ثبت نام کند و در آنجا بود که کلر با آن سالیوان آشنا شد. سالیوان به عنوان مربی کلر و همراه او برای زندگی ادامه خواهد داد.
7. او نژاد سگ آکیتا را به آمریکا معرفی کرد
کلر در دهه 1930 تور ژاپن را برگزار کرد و در میان مردم ژاپن موفق شد. یک پلیس ژاپنی به او یک سگ آکیتا هدیه داد و او عاشق این نژاد شد. متأسفانه، این سگ مدت کوتاهی پس از بازگشت او از ژاپن به ایالات متحده مرد. با این حال، دولت ژاپن سگ آکیتا دیگری را به کلر هدیه داد که از همان بستر سگ اول به دست آمده بود.
آکیتا کلر اولین گونه از نژاد خود بود که به سواحل ایالات متحده رسید. کلر دوباره در سال 1948 از ژاپن دیدن کرد و از بیمارستان های نظامی بازدید کرد تا به جانبازانی که به دلیل جراحات ناتوان شده بودند الهام بخشد.
8. او عاشق شد
عاشق شدن یکی از طبیعی ترین کارهایی است که هر کسی می تواند انجام دهد و برای اکثر مردم حداقل یک بار در زندگیشان اتفاق می افتد. هلن کلر مصمم بود تا حد ممکن زندگی عادی داشته باشد و او نیز یک بار عاشق شد. این در سال 1916 زمانی اتفاق افتاد که دستیار و دوست نزدیک او، آن سالیوان، مجبور شد به طور موقت جایگزین شود زیرا او بیمار شد.
جانشین سالیوان خبرنگاری به نام پیتر فاگان بود و در طول مدتی که این دو با هم گذراندند، عاشق هم شدند. با این حال، در آن زمان، ازدواج فردی با معلولیت کلر بسیار نامناسب تلقی می شد. او برای شروع با دیگران مخالفت کرد اما در نهایت مجبور شد برخلاف میل خود از فاگان جدا شود.
9. تصویر او بر روی ارز است
کشورهای سراسر جهان تمایل دارند از تصویر برخی از بهترین شهروندان خود در واحد پول خود استفاده کنند. این یک افتخار است، حتی اگر یک افتخار پس از مرگ باشد، با توجه به همه بزرگان دیگر که باید برای به رسمیت شناختن نادیده گرفته شده باشند. هلن کلر چنین افتخاری را دریافت کرده است زیرا تصویر او در محله ایالت آلاباما پیدا شده است.
چیز دیگری که کلر به آن افتخار می کرد این است که نام او به خط بریل و همچنین به زبان انگلیسی نوشته شده است. همچنین در گذشته کمپین هایی برای چاپ تصویر او روی پول کاغذی انجام شده است.
ما اغلب می شنویم که مدال هایی به سربازان به خاطر شجاعت آن ها در نبرد اهدا می شود و چنین جوایزی کاملاً شایسته است. با این حال، پرسنل نظامی تنها افرادی نیستند که کارهای بزرگ انجام می دهند، و برخی از غیرنظامیان تفاوت کلی زیادی در زندگی مردم ایجاد می کنند.
به دلیل کارهای باورنکردنی که کلر در زندگی خود انجام داد، مدال آزادی ریاست جمهوری توسط رئیس جمهور لیندون جانسون به او اعطا شد. این بالاترین جایزه ای است که می توان به هر غیرنظامی در ایالات متحده اعطا کرد. او این جایزه را در سال 1964 هنگامی که 83 ساله بود دریافت کرد. کلر چهار سال بعد در خانه اش درگذشت.
سخن آخر
ما در این مقاله تلاش کردیم که شما را با زندگینامه هلن کلر آشنا کنیم. امیدواریم که اطلاعات مورد نیاز خود را با خواندن این مقاله به دست آورده باشید.